جبر انتخابی
نورالله وثوق نورالله وثوق

-

دروغِ ریزِ

نخورده کم وطن مهمیزِتان را

شرنگِ  چکمه هایِ تیزِتان را
چسان پنهان کند از سنگرِ دید
درشتیّ دروغِ ریزِ تان را
.................


 گرافِ تقلب
نیافی این چنین لافِ گزافی
 که بافیدم تقلُّب را گرافی 

 تماشاکن چسان ریزم ازین گند
 به رویِ دستِ دنیا آبِ صافی
---------------
 
جبر انتخابی
حسابِ  ما حسابِ بی حسابیست
تماشا دو شده یکبارگی  بیست
بیاتارأیِ خودرا پس بگیریم
زاجباری که نامش انتخابیست

---------------
وجدان جهان
درینجا دور باطل یکه تاز است
به جز حق آنچه میخواهی مجاز است
تریبونِ دلم دارد پیامی
که وجدان جهان  درخواب ناز است
-------------------

 جیزز
زبس هرسو ترققست  ستیزه 
دلم حتی که از خود میگریزه
دوصد ره گفتمت ای جان بابا
سیاست  را مزن  دستی  که جیززه
----------------------
روانی

جنایت جاودانی گشته مردم
وطن ازنوروانی گشته مردم
همان آش وهمان کاسه همان زهر
زمانه آنچنانی گشته مردم
...............................
گره بر باد 
 همه فریاد خواهم زد سر ازنو
به هردر داد خواهم زد سر ازنو
 مگر گیردصدایم راصبا  پی 
گره بر باد خواهم زد سرازنو
   ...........................
او وبن لادن
گما نم عقل اورا جن ندارد
به او ناممکن وممکن ندارد
میان سینه سنگی آنچنانی
کسی جز او وبن لادن ندارد
...........................
ظاهر وباطن
کسی چون ما غم مزمن ندارد
تصورکردنش ممکن ندارد
دریغ از همدلی های زمانه
که ظاهر دارد وباطن ندارد
…........................
دزدان دریای
ی
اگردشمن بجان مابلایه
وگر کشتی ماغرق فنایه
من ازدزدان دریایی شنیدم
خدایی فتنه کار ناخدایه
…..............
تبردار
وطن گرچه سرایت گل زمینه
صفایی را نمی بینم زمینه
کنار قامت هر گلبنی تو
تبردار تباهی در کمینه
…..........................


۱۱/۶/۱۳۸۸


September 2nd, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان